سودای دلم قسمت هر بی سر و پا نیست / خوش باش دلم یک لحظه از تو جدا نیست .
هر صبح که خورشید سر از خاک در آرد / دیوانه دلم ، حسرت دیدار تو دارد .
بی تو آغاز می کنم من روزهای زرد را / اشک و آه و ناله ها و درد را / می نویسم بی تو بودن های من پایانم است / بی تو حامل می شوم اندوه و اشک سرد را .
باز شب شد و من ناله سرایم / از عشق تو دلبر دگر نا
ندارم / کی میشود آیی به سویم نازنینم / تا شب رود و من به سویت آیم .
دلهره هایت را از یاد ببر ، اینجا دلی هست که برای آرامشت دستی به آسمان
دارد .
برای اینکه گلی بخنده ، حتما باید ابری گریه کنه ، ابرتم گلم ، همیشه بخند .
وقتی گفتی به اندازه ی تمام برگهای درخت سیب خونمون دوستت دارم ، اونقدر
خوشحال شدم که فراموش کردم زمستونه !
زین شاخه به آن شاخه پریدن ممنوع / در ذهن به جز تو آفریدن ممنون / غیر از
تو ورود دیگران در قلبم / عمرا ، ابدا ، هیچ ، اکیدا ، ممنوع .
در دفتر دل یاد تو سرمشق من است / یادم نرود یاد تو تکلیف من است .
دلیل تنهایی مان اینست ای دوست ، دلمان پیش کسی است که حواسش پیش ما نیست و حواسمان پیش کسی است که دلش پیش ما نیست .